عکس های کمتر دیده شده از امین تارخ که هرگز به لقبی مغرور نشد - وبلاگ سروری کیا

به گزارش وبلاگ سروری کیا، هنوز زمان زیادی از درگذشت ناگهانی امین تارخ سپری نشده ولی بجز همکارانش، خیلی از افراد جامعه نیز که او را فقط به واسطه هنر بازیگری اش می شناختند از شنیدن این خبر در بهت و اندوه فرو می روند؛ اندوهی که حتی فضایی هم برای همدردی عمومی ندارد.

به گزارش وبلاگ سروری کیا، خیلی از کسانی که شامگاه 28 شهریورماه 1401 خبر بستری شدن امین تارخ را در بیمارستان شنیدند و خواندند، نگران بودند که مبادا در آن روزهای پراندوه، برای این هنرمند باسابقه هم اتفاقی تلخ رخ دهد ولی خبرهای بعدی بیشتر امیدبخش بودند و همکاران و دوستدارنش در انتظار خبر بهبودی کامل حال او بودند. اما افسوس که سرنوشت، تقدیر دیگری را رقم زد و حال باید یاد کنیم از نقش آفرینی های ماندگار بازیگری که هیچ گاه اسیر لقب و عنوان نشد.

امین تارخ اسفند سال 1394 نشان درجه هنری را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرد و در گفت وگویی که به بهانه این گرفتن نشان داشت، تاکید نمود که هرگز برای القاب و عناوینی که به او داده شده است، دچار غرور نخواهد شد.

• امین تارخ درگذشت | دلیل فوت اعلام شد
• زمان و مکان خاکسپاری امین تارخ اعلام شد

او درباره این درجه هنری شرح داده بود: چند سالی بود که مسئولان وزارت ارشاد در این باره صحبتی را مطرح نموده بودند اما عدم پیگیری من باعث شد، دریافت این نشان به تعویق بیفتد. زمانی که حکم ریاست شورای آموزش دفتر مطالعات سینمایی به بنده پیشنهاد شد، پس از حدود 4 ماه، آقای صباغ رئیس این دفتر این گلایه را مطرح نمود که چرا برای دریافت نشان خود اقدام نمی کنم چون این موضوع مصوب وزارت ارشاد بود و من باید تنها برای گرفتن آن اقدام می کردم تا اینکه در نهایت این نشان هنری با عنایت و لطف دوستان به من اهدا شد. من محبت دوستان را نادیده نمی گیرم هرچند اساسا صاحب روحیه ای نیستم که خیلی به این عناوین و القاب ببالم و بنازم چون معتقدم سابقه حضور من در این حرفه خود گویای همه چیز است، بنابراین از چنین القابی که به من داده شده هرگز دچار غرور نخواهم شد.

تارخ که نشان درجه یک هنری را برای سال ها فعالیت در عرصه بازیگری دریافت نموده بود، درباره اینکه سینمای ایران چقدر به ورود بازیگر تازه و حضور ستاره احتیاج دارد؟ گفته بود:سینما همواره به ظهور و حضور یک بازیگر مستعد، جوان و کارآزموده احتیاج دارد و روزی نخواهد بود که این ظرفیت تکمیل گردد. بازیگری مثل نوید محمد زاده با سابقه حضور در تئاتر معلوم است که با سن کم خود آنقدر تجربه کسب نموده و به قدر کافی زحمت کشیده که توانسته خود را به حد دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فجر برساند. ما، هم به سوپر استار به معنای حضور یک بازیگر محبوب که تا حدی فروش گیشه را تضمین کند، احتیاجمندیم و هم به بازیگری که صاحب جایگاه حرفه ای باشد و ماندگاری اش را خودش معین کند. اما ماندگاری چنین بازیگرانی با زیبایی تضمین نمی گردد چون مردم را نمی توان ساده در نظر گرفت و زیبایی ممکن است برای دقایقی آن ها را جذب کند پس از آن منتظر هستند که ببینند آن بازیگر چه هنری برای ارائه دارد.

این هنرپیشه قدیمی که خود صاحب جایگاهی در عرصه بازیگری بود، نقش هایی را خلق نموده که هر کدام در جای خود ماندگار هستند و در ادامه این گزارش تعدادی عکس کم تر دیده شده از بازی های امین تارخ با شرحاتی از خودش بازنشر می گردد که یک بار در شهریور سال 1393 با پیگیری خبرنگار ایسنا- منتشر شده بود، یعنی وقتی که قرار بود همزمان با روز ملی سینما بزرگداشت این هنرمند در جشن خانه سینما برگزار گردد.

1371مجسمه - یک تجربه کمدی با کارگردانی که به راستی کوهی از صداقت است؛ ابراهیم وحیدزاده

1368مادر - بوسه ای به دست مادر، همه مادران، خاصه مادرم که همانند نامش - ماهی- لغزید و از دنیا رفت و ما را تنها گذاشت

1368جست وجوگر - انگار به پشت سر می نگرم، به زمان های گذشته؛ زمانی که فیلم جستجوگر را می ساختیم. آن موقع متوجه حضور بانویی خوب و فهیم چون میهن بهرامی نبودیم، همه ما

1370دلشدگان - مجارستان ، گرم و صمیمی در میان عزیزان سینمای ایران: کشاورز، پورصمیمی ، جبلی ، صدیقی ، عبدی ، بهروز معاونیان و اصغر شاهوردی

1361 مرگ یزدگرد - عکسی است یادمان چند ماهی کار طاقت فرسا و فیلمی ماندگار

1364سربداران - تجربه ای بزرگ در یک مجموعه تلویزیونی بزرگ؛ با سوسن تسلیمی که در وطن بود و خوشنام؛ اما اکنون در غربت است و گمنام

1366پرنده کوچک خوشبختی - تجربه ای خوب با یک کارگردان زن و یکی از باشخصیت ترین بازیگران زن

1353تئاتر اتللو-به یاددوران جوانی و شور، تصمیم و اراده، امید و آرمان و آموختن، آری آموختن از معلمی بی نظیر چون محمد کوثر؛ یادش گرامی و حضورش همواره با من است

1367سرب - با هادی اسلامی، چهره ام پر از سوال است، پر از ترس و پر از ناباوری به راستی که چنین حالی بودم وقتی آن خبر شوم را شنیدم. مرگ هادی را می گویم